آب غوره و آبلیمو چربیخون را واقعا پایین می آورند!؟
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۸۹۹۰۴
آبغوره و آبلیمو تاثیر قابلملاحظهای از نظر بالینی روی چربیخون ندارند.
به گزارش برنا؛ بعضیها چربی خونشان بالاست اما برای کاهش آن تنها یک کار میکنند و آن کار این است که بعد از خوردن غذا یک استکان آبغوره سر میکشند! مصرف آبغوره برای کاهش چربی خون یکی از آن توصیههای عامیانه ای است که ممکن است از هرکسی بشنویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
توصیههایی از این دست کم نیستند اما سؤال این است که پزشکان و متخصصان تغذیه چقدر با این قبیل توصیهها موافقند؟ آیا این روشها را میتوان جایگزین دارودرمانی کرد؟ آیا میتوان از این قبیل توصیههای تغذیهای در کنار دارودرمانی استفاده کرد؟ دکتر تیرنگ نیستانی، متخصص تغذیه و رژیمدرمانی و دانشیار انستیتو تحقیقات تغذیه کشور و دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی، به این پرسشها پاسخ میدهد.
چه زمانی میگوییم چربیخون کسی بالا رفته است؟
شاید اصطلاح بهتر به جای چربیخون بالا، اختلال چربیخون باشد. چربیها به ۲ گروه، کلسترول و تریگلیسرید تقسیم میشوند. کلسترول خود ۲ زیرگروه دارد که شامل HDL یا کلسترول خوب و LDL یا کلسترول بد است. اگر در فردی HDL پایین باشد، عامل خطر برای ابتلا به بیماریهای قلبی- عروقی محسوب میشود. پس اصطلاح چربیخون بالا درست نیست.
اما چربیخون چه زمانی اختلال پیدا میکند؟ در مورد کلسترول، عدد کلی ۲۵۰ میلیگرم در دسیلیتر وجود دارد که نباید میزان آن از این حد بالاتر برود. در مورد تریگلیسرید عدد ۱۰۰ میلیگرم در دسیلیتر ذکر شده است. در مورد HDL هم برای آقایان، باید عددی بالای ۴۰ و برای خانمها بالای ۵۰ میلیگرم در دسیلیتر باشد. برای کلسترول LDL نیز حد مطلوب، زیر ۱۰۰ میلیگرم در دسیلیتر است و بالای ۱۴۰ میلیگرم در دسیلیتر نیاز به درمان دارد.
اختلال در چربیخون چه مشکلی ایجاد میکند؟
اگر تریگلیسرید بالا و HDL پایین بیاید بهخصوص مجموع آنها با هم میتواند زمینهساز نشانگان متابولیک و بیماریهای قلبی-عروقی باشد. نشانگان متابولیک ۵ مشخصه دارد که ۲ مورد مربوط به تریگلیسرید بالای ۱۵۰ و HDL پایین و یک مورد مربوط به بالا بودن اندازه دور شکم است. بزرگ بودن دور شکم در افرادی که نشانگان متابولیک دارند، مشترک است و در واقع خود باعث ایجاد اختلال در چربیخون میشود.
فردی که اختلال چربیخون دارد لازم نیست فورا چربی را از برنامه غذاییاش حذف کند؛ مهمترین اقدام کنترل وزن است که حتما با حذف چربی اتفاق نمیافتد. بسیاری از بیماران غذای آبپز میخورند اما چربیخونشان کاهش نمییابد، چون وزنشان کم نمیشود، بنابراین افراد مبتلا اول باید چربی شکمیشان را از بین ببرند.
این موضوع که فرد مبتلا میتواند چربی بخورد یا نه، به نوع چربی بستگی دارد. برخی غذاها میزان چربیهای بد را در خون بالا میبرند و چربیخوب را کاهش میدهند و برخی دیگر برعکس عمل میکنند. فردی که مبتلا به اختلال چربیخون است، باید چربیهای بد را حذف و چربی خوب را در حد توصیهشده مصرف کند. تاکید میکنم در حد توصیه شده چون کالری چربیخوب و بد مساوی است و هر گرم چربی ۹ کیلوکالری انرژی دارد.
تعریف چربی خوب و بد
چربیهای غذایی به ۲ گروه تقسیم میشوند؛ چربیهای مرئی و پنهان. چربیهای بد قابلرویت مثل چربیهای گوشتقرمز و تمام چربیهای جامد از جمله روغنهای نباتی، کره، خامه، چربیهای لبنیات و بدتر از همه چربیهای ترانس است که از اشباع و جامدکردن روغنهای گیاهی تولید شدهاند و در روغنهای جوشیده و دودکرده بیشتر وجود دارند. در کل، روغنهای گیاهی کلسترول ندارند ولی چربیهای جامد از جمله روغنهای گیاهی جامد میتوانند کلسترول خون را بالا ببرند. چربیهای پنهان نیز مثل چربیای که در میان الیاف گوشت است و قابلپاککردن نیست یا چربی موجود در شیرینی، بیسکویت و کالباس و سوسیس که جداکردنی نیستند و معمولا میزان چربی بد در آنها خیلی زیاد است، میتوانند باعث اختلال چربیخون شوند. چربیخوب مرئی نیز مثل روغنزیتون، کلزا، روغنهای مایع مثل روغن سویا، آفتابگردان، ذرت و... چربیهای خوب پنهان مثل چربی مغزدانههایی نظیر بادام، بادامزمینی، گردو، پسته.
از بین گوشتها کدام یک چربی بد کمتری دارد؟
بهترین گوشت، گوشت شترمرغ است که چربی خیلی پایینی دارد. گوشتقرمز بدترین نوع چربی را دارد و نباید بیش از یکی، دو وعده در هفته مصرف شود. گوشت سفید هم انتخاب مناسبی است و گوشت ماهی بر همه در این گروه ارجح است.
در ارتباط با مصرف تخممرغ در فردی که اختلال چربیخون دارد باید بگوییم در یک رژیمغذایی سالم اگر فردی به اندازه توصیه شده میوه و سبزی دریافت کند و چربی بد نخورد، مصرف یک تخممرغ در روز یا ۳-۲ عدد در هفته، گرچه کلسترول دارد اما مشکلی ایجاد نمیکند. با این حال این مساله بستگی به نظر متخصص تغذیه دارد.
آب غوره و آبلیمو چربیخون را پایین می آورد؟
افزایش دریافت سهم سبزیها به دلیل آنکه فیبر دارند و از نظر میزان آنتیاکسیدانها قوی هستند، میتواند موثر باشد. چربی بد به تنهایی مشکلساز نیست اما وقتی در بدن اکسید شد، بیماریزا خواهد شد. در اینجا آنتیاکسیدانها اثر پیشگیریکننده دارند. مصرف روزانه ۳ تا ۴ سهم میوه نیز توصیه میشود البته مصرف بیش از این مقدار، باعث چاقی و بروز اختلال در چربیخون میشود.
برخی سبزیها مثل شوید یا سیر روی تریگلیسرید اثر مثبتی دارند اما تاثیر آنها تنها در یک رژیمغذایی سالم معنی پیدا میکند.
آبغوره و آبلیمو تاثیر قابلملاحظهای از نظر بالینی روی چربیخون ندارند. مصرف قهوه و چای سبز نیز به اندازهای که بتوان به شکل کلینیکی روی آن تکیه کرد تاثیری بر چربیخون ندارد. قهوه تا روزی ۴ فنجان کاملا بر چربیخون بیاثر است. حتی از سوی دیگر، مصرف کافئین در مقادیر بالا میتواند کلسترول را بالا ببرد. چای سبز نیز اثر خوبی دارد چون آنتیاکسیدان قوی است ولی اینطور نیست که تنها با مصرف چای سبز، فرد بتواند اختلال چربیخونش را برطرف کند. همانطور که گفتم فردی موفق است که رژیمغذاییاش را اصلاح کند، فعالیت بدنی منظم و ورزش مستمری داشته باشد و بهطور خلاصه سبک زندگی درستی را انتخاب کند.
در پیشگیری از ابتلا به بیماریهای قلبی- عروقی و بالا بردن HDL یعنی چربیخوب، رعایت رژیمغذایی مهم است چون اثر حفاظتی آن از اثر بد LDL بیشتر است، بنابراین فقط خوردن دارو کفایت نمیکند و باید با تغذیه HDL را بالا برد.
آیا این خبر مفید بود؟
نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: تغذیه گوشت چای چربی خون میلی گرم در دسی لیتر اختلال چربی خون تری گلیسرید رژیم غذایی توصیه ها چربی خوب چربی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۸۹۹۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا صدام حسین واقعا «دیوانه خاورمیانه» بود؟
فرارو- روانشناسان مختلفی به تحلیل شخصیت "صدام حسین" دیکتاتور اسبق عراق پرداخته اند. یکی از شناخته شدهترین آنان "جرولد مورتون پست" روانپزشک و تحلیلگر سابق سیا بود که در برخی از منابع از او به عنوان ابداع کننده "روانشناسی سیاسی" نیز یاد شده است.
به گزارش فرارو، او درباره صدام مینویسد: "صدام حسین" رئیس جمهور عراق به عنوان "دیوانه خاورمیانه" توصیف شده است. این تشخیص تحقیرآمیز نه تنها دقیق نیست، بلکه خطرناک است. سپردن صدام به قلمرو جنون میتواند تصمیم گیرندگان را گمراه کند که باور کنند او غیرقابل پیش بینی بود؛ در حالی که در واقع چنین نیست. بررسی سوابق رهبری صدام حسین در عراق در دو دهه گذشته نشان میدهد که او به هیچ وجه غیر منطقی نبوده بلکه تا حد زیادی خطرناک بوده است.
در واقع، بررسی زندگی و حرفه صدام حسین نشان میدهد که او یک مسیر را دنبال کرده است: عقلانی سازی ایدئولوژیک برای یک الگوی مادام العمر. همه اقدامات در صورتی موجه هستند که در خدمت پیشبرد نیازهای صدام حسین و جاهطلبیهای او باشند".
او درباره پیشینه خانوادگی و زندگی شخصی صدام مینویسد: "صدام حسین در سال ۱۹۳۷ در یک خانواده دهقانی فقیر در نزدیکی تکریت در مرکز عراق متولد شد. پدرش قبل از به دنیا آمدن او فوت کرد و طبق سنت آن زمان عمویش با مادرش ازدواج کرد. او در ده سالگی تحت تاثیر سواد پسر عمویش قرار گرفت و آرزوی ادامه تحصیل داشت، اما با مخالفت خانواده اش مواجه شد به همین دلیل نیمه شب خانه را ترک کرد و راهی خانه دائی اش "خیرالله" شد. خیرالله نه تنها نقش پدر را برای صدام ایفا کرد بلکه به مربی سیاسی او نیز تبدیل شد. خیرالله در قیام ۱۹۴۱ عراق علیه بریتانیا مبارزه کرده بود و به دلیل اقدامات ملی گرایانه اش به پنج سال زندان محکوم شده بود. او خاطرات خود و اقوام اش که با مهاجمان خارجی مبارزه کردند و برخی از آنان جان شان را برای ملی گرایی عراقی از دست دادند، برای صدام تعریف میکرد. خیرالله که بعدا فرماندار بغداد شد جهان بینی صدام جوان سال را شکل داد و به او آموخت که باید از بیگانگان نفرت داشته باشد.
در سال ۱۹۸۱ میلادی صدام جزوهای را که توسط خیرالله نوشته شده بود با عنوان "سه گروهی که خدا نباید خلق میکرد: ایرانیان، یهودیان و مگسها" را بازنشر کرد. خیرالله کار آموزش تاریخ عرب و ایدئولوژی ناسیونالیستی حزب بعث به صدام را انجام داد. حزب بعث که در سال ۱۹۴۰ تاسیس شد، در نظر داشت یک ملت جدید عربی ایجاد کند که قدرتهای استعماری و امپریالیستی را شکست داده و به استقلال، وحدت و سوسیالیسم عربی دست یابد. ایدئولوژی بعث همان طور که توسط بنیانگذار فکری آن "میشل عفلق" مفهوم سازی شده بود، بر تاریخ ظلم و تفرقه جهان عرب تمرکز داشت؛ ابتدا به دست عثمانیها، سپس به دست فرمانروایانهای غربی، سپس توسط سلطنتهای تحت سلطه منافع غرب و در نهایت با تاسیس "رژیم صهیونیستی". صدام با الهام از داستانهای حماسی دائی اش در خدمت به ملت عرب از همان روزهای ابتدایی زندگی اش خود را غرق در رویاهای شکوهمندانه میدید.
او خود را به جای بخت النصر پادشاه بابل (۵۸۶ پیش از میلاد مسیح) که بیت المقدس را فتح کرد و "صلاح الدین ایوبی" که سپاه صلیبیون را شکست داد و بیت المقدس را بازپس گرفت، میدید. صدام تا زمانی که همراه دائی اش برای ادامه تحصیلات متوسطه خود به بغداد سفر کرد غرق در تاریخ عرب و ایدئولوژی بعث بود.
مدارس آن زمان که جولانگاه ناسیونالیسم عربی بودند تمایلات سیاسی او را تقویت کردند. در سال ۱۹۵۲ میلادی زمانی که صدام ۱۵ ساله بود "جمال عبدالناصر" کودتای (یا به زعم طرفداران اش انقلاب) افسران آزاد را در مصر رهبری کرد و برای صدام جوان و همتایان اش تبدیل به قهرمان شد. ناصر به عنوان رهبر فعال پان عربیسم به الگویی ایده آل برای صدام تبدیل شد: این که تنها با رویارویی شجاعانه با قدرتهای امپریالیستی میتوان ناسیونالیسم عرب را از قید و بندهای غربی رها کرد. صدام در ۲۰ سالگی با الهام از ناصر به حزب عربی سوسیالیستی بعث در عراق پیوست و به سرعت مقامهای حزب را تحت تاثیر قرار داد.
دو سال بعد در سال ۱۹۵۸ میلادی ژنرال "عبدالکریم قاسم" ظاهرا با تقلید از ناصر کودتایی را در عراق رهبری کرد که منجر به سرنگونی نظام سلطنتی شد. با این وجود، قاسم بر خلاف ناصر راه سوسیالیسم را دنبال نکرد و علیه حزب بعث شورید. در آن زمان صدام ۲۲ ساله به مقر حزب بعث رفت و ماموریت رهبری یک تیم پنج نفره برای ترور قاسم را به عهده گرفت. بنا بر گزارشها این ماموریت به دلیل خطای اساسی در محاسبات صدام شکست خورد، اما فرار صدام به سوریه ابتدا با اسب و سپس با شنا در رودخانه باعث شد او به جایگاهی اسطورهای در تاریخ عراق دست یابد.
صدام در دوران تبعید خود برای تحصیل در رشته حقوق به مصر رفت و به درجات رهبری حزب بعث مصر رسید. او پس از سال ۱۹۶۳ میلادی که قاسم توسط بعثیها برکنار شد به عراق بازگشت. عفلق پدر ایدئولوژیک حزب بعث صدام جوان را تحسین کرد و حزب بعث عراق را بهترین حزب در جهان اعلام کرد و صدام را به عنوان جانشین خود معرفی نمود.
صدام با کمک مخفیانه و حیاتی "عبدالرزاق نایف" رئیس اطلاعات نظامی، کودتای موفقیت آمیزی را در سال ۱۹۶۸ میلادی انجام داد. صدام برای قدردانی از خدمات ارائه شده ظرف دو هفته پس از کودتا ترتیب دستگیری و تبعید نایف را داده بود و متعاقبا دستور قتل او را صادر کرد! این اقدام الگویی بود برای نحوه پاداش دادن صدام به وفاداران به خود! صدام با قتل نایف نشان داد وجدان منعطفی دارد: از دید او تعهدات و وفاداری مربوط به شرایط بود و شرایط تغییر میکرد.
اگر فردی یا ملتی به عنوان یک مانع یا تهدید تلقی شود صرف نظر از اینکه در گذشته چقدر وفادار بوده آن فرد یا ملت با خشونت و بدون نگاه به پیشینه حذف میشود و این عمل با "استثناگرایی انقلابی" توجیه میشود. این رویه صدام بود".
اپورتونیسم (فرصت طلبی) انقلابیپست در ادامه بیان ویژگیهای صدام مینویسد: "صدام قادر به تغییر مسیر خود بود و میتوان عنوان اپورتونیسم (فرصت طلبی) انقلابی را برایش به کار برد. اگر او در مسیرش با مقاومتی اولیه مواجه میشد با اطمینان از صحت قضاوت اش سختتر مبارزه میکرد، اما اگر شرایط نشان میداد که دچار اشتباه محاسباتی شده در آن شرایط او اشتباه اش را تصدیق نمیکرد بلکه تلاش میکرد خود را با موقعیتی پویا تطبیق دهد. برای مثال، میتوان مصداق عملگرایی انقلابی و انعطاف ایدئولوژیک را در مورد رفتار او با دشمن ایرانی اش دید.
او در مارس ۱۹۷۵ میلادی در مقابل حکومت وقت ایران بر سر اروند رود که عراق از آن تحت عنوان شرط العرب یاد میکرد به توافق رسید تا در مقابل شورش کردها سرکوب شود. صدام قراردادی را با شاه وقت ایران امضا کرد که بر اساس آن حاکمیت ایران بر آبراه مورد مناقشه اروند رود را در ازای توقف تامین تسلیحاتی شورش کردها از سوی ایران پذیرفت. او در سال ۱۹۷۳ میلادی اعلام کرد که حزب بعث نماینده همه عراقیها است و کردها نمیتوانند بی طرف باشند و کردها یا کاملا با مردم هستند یا علیه آنان.
در واقع، این یکی از اصول اساسی صدام بود: "کسی که کاملا با من نیست دشمن من است". از این رو کردها به عنوان دشمنان موذی مورد حمایت قدرتهای خارجی به ویژه ایرانیان قلمداد شدند. در سال ۱۹۷۳ اقلیت کرد تحت حمایت شاه ایران شورش کردند. تا سال ۱۹۷۵ میلادی جنگ علیه کردها بسیار پرهزینه شد و تنها در یک سال ۶۰۰۰۰ جان خود را از دست دادند.
صدام با نشان دادن عمل گرایی انقلابی اش علیرغم نفرت مادام العمری که از ایرانیان داشت نشان داد که نیاز فوری سرکوب شورش کردها به طور موقت اولویت او بوده است. با این وجود، کماکان موضوع حاکمیت بر اروند رود ذهن او را مشغول کرده بود تا آن که در سپتامبر ۱۹۸۰ میلادی صدام با مشاهد وضعیت آشفته و غیر منظم پس از پیروزی انقلاب در ایران به خوزستان حمله کرد. یکی از اقدامات او لغو قرارداد ۱۹۷۵ برای تقسیم اروند رود بود. پس از آن ایران پاسخ داد و نیروهای عراقی و شهرهای عراق اسیبهای جدی وارد ساختند. صدام متوجه شد که جنگ نتیجه معکوس به همراه داشته است".
ویژگیهای روانی صدام خودشیفتگی (نارسیسیسم) بدخیماز دیدِ پست، برچسب هایی، چون "دیوانه خاورمیانه" و "مگالومانی" (خود بزرگ بین) به اشتباه به صدام اطلاق شده اند چرا که هیچ گونه شواهدی دال بر ابتلای او به اختلال روانپریشانه وجود ندارد. او مینویسد:"صدام بی فکر و عجولانه اقدام نمیکرد. او تنها پس از بررسی جوانب عاقلانه عمل میکرد و میتوانست بسیار صبور باشد. در واقع، او از زمان به مثابه یک سلاح استفاده میکرد. در حالی که او از نظر روانی با واقعیت در ارتباط بوده اغلب از نظر سیاسی با واقعیت ارتباط نداشته است.
جهان بینی صدام محدود و تحریف شده بود او تجربه اندکی درباره جهان خارج از جهان عرب داشت. تنها تجربه ماندگار او با غیر عربها با مشاوران نظامی شورویایی اش بود. هم چنین، طبق گزارشها او تنها در دو نوبت به خارج از خاورمیانه سفر کرده بود یک سفر کوتاه به پاریس در سال ۱۹۷۶ و یک سفر دیگر به مسکو. علاوه بر این او در محاصره افراد بود که از شهرت وحشیانه صدام رنج میبردند و از ابراز مخالفت با او میترسیدند.
او بیرحمانه تهدیدهایی را که متوجه قدرت اش میشد حذف کرد و انتقاد را معادل عدم وفاداری قلمداد میکرد. در سال ۱۹۷۹ میلادی زمانی که به طور کامل زمام رهبری عراق را به دست گرفت یکی از اولین اقدامات اش اعدام ۲۱ مقام ارشد بود که وفاداری آنان را زیر سوال برد. در اینجا میتوان نمونهای را ذکر کرد: در سال ۱۹۸۲ میلادی زمانی که جنگ با ایران برای عراق بسیار بد پیش رفت صدام خواستار پایان جنگ شد، اما آیتالله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران تاکید کردند تا زمانی که صدام از قدرت برکنار نشود صلح برقرار نخواهد شد.
در جلسه کابینه صدام از وزرای خود خواست صراحتا توصیههای خود را ارائه دهند و وزیر بهداشت نیز به صدام پیشنهاد کرد که به طور موقت از سمت خود کناره گیری کند تا پس از برقراری صلح ریاست جمهوری را از سر گیرد. صدام از صراحت لهجه او قدردانی کرد، اما سپس دستور بازداشت اش را صادر کرده بود! همسر آن وزیر تقاضای آزادی شوهرش را مطرح کرد. روز بعد صدام جسد مثله شده شوهر آن زن را در یک کیسه مشکی برایش فرستاد. این موضوع به شدت توجه وزرای دیگر را که مصرانه خواستار باقی ماندن صدام در قدرت بودند به خود جلب کرد. وجود این افراد بله قربان گو در کنار دیدگاه محدود صدام درباره مسائل جهانی او را به سوی اشتباه محاسباتی سوق داد. از دید صدام رویاهای بعث زمانی محقق خواهند شد که ملت عرب زیر نظر یک رهبر قدرتمند متحد شود. در ذهن صدام او برای آن نقش مقدر شده بود".
پست مینویسد: "او محدودیت وجدانیای برای خود قائل نبود. تنها وفاداری صدام به شخص خود بود. هنگامی که مانعی در مسیر انقلابی اش وجود داشته صدام آن را از میان برداشته است. او از هر نیرویی که لازم میدید استفاده میکرد و اگر مصلحت میدانست به افراط در اعمال خشونت از جمله استفاده از سلاحهای کشتار جمعی مبادرت میورزید".
پست اشاره میکند به نظرش صدام علیرغم آن که روان پریش نبود، اما گرایش پارانوئید قویای داشت. او برای تلافی کردن آماده بود و بدون دلیل خود را در محاصره دشمنان میدید. با این وجود، او نقش خود را در ایجاد آن دشمنان نادیده میگرفت و نظریههای توطئه را برای توجیه اقدامات خود مطرح میکرد.
پست میافزاید:"صدام متقاعد شده بود که ایالات متحده، اسرائیل و ایران درصدد حذف او بودند و برای تایید این استدلال، زنجیرهای از نتیجه گیریها را برای متقاعد کردن هواداران اش مطرح میکرد. "لطیف نصیف جاسم" که مسئول تبلیغات و بیانیههای عمومی رژیم بعث بود احتمالا به تقویت روحیه پارانوئیدی صدام کمک کرد و به یک معنا مجری پارانویای او بود.
در این مسیر صدام با سرزنش دشمنان بیرونی حامیان سرکوب شده خود را متحد میکرد. علیرغم آن که صدام کاریزماتیک نبود، اما با رویکردش در قبال فلسطینیان و ضدیت با صهیونیسم تلاش میکرد از خود چهره مردی قدرتمند را به نمایش گذارد. او را خود یکی از رهبران بزرگ تاریخ میدانست و خود را در کنار قهرمانان قرار داده بود در کنار ناصر، کاسترو، تیتو، هوشی مین و مائو تسه دونگ که هر کدام را به خاطر تطبیق سوسیالیسم با محیط خود و مقابله با سلطه بیگانگان تحسین میکرد.
صدام نیز مانند مائو جوانان را تشویق کرد تا در مورد فعالیت ضد انقلابی والدین خود اطلاع رسانی و خبرچینی کنند. همان طور که مقامی خداگونه به مائو نسبت داده شد و تصاویر و مجسمههای غول پیکر او در سرتاسر چین قرار گرفت تصاویر و مجسمههای غول پیکر صدام در عراق نیز فراوان بودند".
پُست درباره علت در قدرت باقی ماندن صدام برای چندین دهه مینویسد: "تصادفی نیست که او در این باره زمانی طولانی مدت رهبر کشورش در منطقهای پرآشوب در جهان باقی مانده است. در حالی که او رویاهای بلندپروازانه و همراه با جلال و شکوه را در سر میپروازند یک تاکتیسین زیرک است که از خود صبوری به خرج میدهد. او که میتواند تهاجم شدید را براساس نیازهای انقلابی توجهی کند همزمان قادر است مسیر را در صورت بروز اشتباه محاسباتی معکوس کند و منتظر باقی میماند تا روزی فرارسد که شرایط برای دستیابی به هدف انقلابی اش فراهم باشد. در واقع، انگیزه او برای قدرت از بین نمیرود بلکه صرفا به تعویق میاقتد. صدام حسین یک ماشین حساب سیاسی ظالم است که برای رسیدن به اهداف هر کاری که لازم باشد انجام میدهد. البته او آرزوی شهادت ندارد و زنده ماندن هدف اش میباشد. اولویت شماره اول او ارائه تصویری از یک عملگرای انقلابی از خود است که آرزوی جنگی را ندارد که در آن عراق به شدت آسیب ببیند و جایگاه اش به عنوان یک رهبر خدشته دار شود".
این گزارش ادامه دارد...
گردآوری و ترجمه: نوژن اعتضادالسلطنه
*فراخود یا سوپرایگو آن جنبه از شخصیت است که دربردارنده تمام آرمانها و استانداردهای اخلاقی و درونی است که ما از پدر و مادر و جامعه کسب میکنیم. سوپرایگو مسئول درونی کردن قواعد فرهنگی است و معمولا توسط اعمال تأثیر والدین صورت میپذیرد.